یاسمینایاسمینا، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 24 روز سن داره

مسافر تابستونی

سرآغاز

1391/12/6 19:28
نویسنده : مامان فهیمه
280 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به تو ای حقیقت زندگی من ...

امروز که برای تو مینویسم دو ماه و شانزده روز از جوانه زدنت میگذرد، جوانه ای که تنها در وجود من رشد میکند، بزرگ میشود و به حقیقتی شیرین تبدیل خواهد شد.

عزیز من ... فرزندم...

این صفحه را برای تو گشودم تا از تو بنویسم از بزرگ شدنت، قد کشیدنت و از بهاری شدن زندگی من و پدرت در کنار تو. با اینکه هنوز تکانی هم از تو حس نکرده ام اما لمست میکنم، بوی وجودت سراسر بدنم را فرا گرفته و سرشار از تو شده ام

میدانستی... تو معجزه ای! هر روز که میگذرد و بیشتر به تو می اندیشم بیشتر و بیشتر خدا را سپاس میگویم که نوری از خودش را در دل من قرار داد تا بدانم حقیقت هستی چیست و او چقدر بزرگ است

مسافر تابستانی من...

هنوز نمی دانم دختر هستی یا پسر؟! هرچه هستی، بدان که عاشقانه دوستت دارم. من و پدرت هر روز را میشماریم تا تو بیایی و زندگی را با تو جشن بگیریم. بهترین ها را برای تو میخواهیم، مسافر کوچکم پس بیا و برایمان همیشه سبز بمان!!

 


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)